روزى معلمى از دانش آموزانش خواست که اسامى همکلاسی هایشان را بر روى دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند سپس از آن ها خواست که درباره قشنگ ترین چیزى که می توانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند، فکر کنند و در آن خط هاى خالى بنویسند بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسى گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام، برگه هاى خود را به معلم تحویل داده، کلاس را ترک کردند روز بعد، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه اى جداگانه نوشت، وسپس تمام نظرات بچه هاى دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آن ها نوشت و برگه مربوط به هر دانش آموز را به خودش تحویل داد شادى خاصى کلاس را فرا گرفت معلم این زمزمه ها را از کلاس شنید ؟ این ماجرا تمام شد و دیگر صحبتى ار آن برگه ها نشد معلم نیز نفهمید که آیا آن ها بعد از کلاس با والدینشان در مورد موضوع کلاس به بحث و صحبت پرداختند یا نه، به هر حال برایش مهم نبود آن تکلیف هدف معلم را بر آورده کرده بود دانش آموزان از خو
آخرین جستجو ها